- پند آموز
- آموزنده پند، ناصح
معنی پند آموز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمیخته بنصیحت و اندرز
آموزندۀ پند، اندرزگوی، ناصح
آموزش بدون معلم
آنچه پیران بدیگران آموزند. پیر آموخته: در مکافات آن جهان افروز (کنیزک زیبای ابیه) - خواند (پیر زن مکار) بر شه فسون پیر آموز
کسی که هنری را تعلیم میگیرد، شاگرد هندوستان هنرجوی
آنکه چیزهای بد بدیگران یاد دهد کسی که پندهای نادرست دهد مقابل نیک آموز، آنکه چیزهای بد از دیگران یاد گیرد مقابل نیک آموز
آمیخته به نصیحت و اندرز
نصیحت گر
آمیخته به پند و اندرز
کسی که تازه بفراگرفتن علم و فنی مشغول شده مبتدی: و منهیان خطه غیبی در مکتب جلال او نو آموز، کودکی که تازه بدبستان رفته، (پیشاهنگی) کسی که تازه وارد پیشاهنگی شده
Sententiously
назидательно
weisheitlich
повчально
pouczająco
sentenciosamente
sentenziosamente
sentenciosamente
sentencieusement
wijsgerig
อย่างคำคม
secara penuh hikmah
حكميًّا
उपदेशपूर्ण रूप से
בצורה חכמה
özdeyişsel bir şekilde
kwa methali
উপদেশমূলকভাবে
حکمت آمیز طور پر